نفسم به تو بنده عزیزم با تو گریه میخنده عزیزم تنم از تب عشق تو داغه یخ قلب من آب شده باهات
بیچاره فرهاد بیچاره شیرین بیچاره من با این حال غمگین بیچاره لیلی بیچاره مجنون بیچاره من که دادم به پات جون
بیقرار قراره دوباره باهاتمو خاطره بازی دوباره باهام نگران اینم که نیای و نباشی و سهم من از تو شه خاطره هام
بماند هنوز تو فکرتم نیفتاده عشقت از سرم تو رفتی خنده با تو رفت بماند خودم مقصرم
چه کاری با من نبودنت کرد چی مونده از تو به جز یه سردرد تو کردی بهم پشت ببین دلم رو زد کشت
ابدا به تو حق نمیدم که بخوای بری تنها بذاری منو اصلا بد به دلت راه نده تا من عاشقت هستم و داری منو
آدم و حوا من و تو لیلی و مجنون منو تو شیرین و فرهاد من و تو آزاده و بهرام من و تو
ای داد کشت غم دوری منو از حالم چی برات بگمو ای داد از غم بی خبری وای از تو دیگه نیست اثری