من دلشکسته ترک وطن کردم خونین و خسته ترک وطن کردم سهمی از این شکار ندارم چون من طعمه شکار شما بودم
پر از افتخاری تهران همیشه بهاری تهران همه خوباشو رو کردی بگو دیگه چی داری تهران
منظومه ی چشماتو اون جنگل موهاتو سجاده ی دستاتو از خونه ی من ببر کویر لوت حرفاتو این خالی ترین جاتو خاطراتو خاطراتو از خونه ی من ببر
قسم به جون مادرم شد دیگه بار آخرم دل ندم و دل نگیرم دیگه یار خوشگل نگیرم
باقیش همه غم بود همش یکی کم بود همون یکی انگار تموم عالم بود
هر روز ی روز جدیده برای آواز خوندن هر روز ی روز جدیده برای زنده موندن
به غیر از رنگ خودم به دنیام رنگی نمی زنم بذار ما رنگ خودمون رو باشیم تا دنیا رنگی شه